برترینها: این روزها از بازی رعنا آزادیور در نقش سمیرای زخم کاری خیلی تعریف و تمجید میشود، اما در واقع انگار این تعریف و تمجیدها خیلی آمیخته به تعارف یا مناسبات دیگریست، آن چه که مشهود است بازی فوقمعمولی آزادیور هست و ما اتفاقا در اینجا چند نمونهی متعالی از زنان اغواگر را آوردیم، آنها که از زنانگی به نفع رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند.
باج خور
«باج خور» به کارگردانی فرزاد موتمن در سینمای ایران یک نمونه خوب و استاندارد از سینمای نوآر به حساب میآید که قهرمان خوب پرورش یافتهای دارد. مؤتمن، با «باج خور» همه مخاطبانش را غافلگیر میکند و بیننده را در بین هزارتویی از حقیقت و دروغ به سفری عجیب میبرد. «باج خور» داستان جوانی به نام اسی را به تصویر میکشد که پس از آزادی از زندان توسط توفیق فردی که پیش از این برایش شر خری میکرده اجیر میشود تا زنی به نام رعنا را به قتل برساند و این شروع ماجرا ست.
ایرج افشار به عنوان نویسنده فیلمنامه، حواسش به زن اغواگر نیز بوده که نقشی کلیدی در سرنوشت قهرمان فیلم دارد. رعنا کلیشهای تمام عیار از یک زن اغواگر است و مؤتمن با انتخاب نیکی کریمی برای این نقش توانست کلیشه چهره دوستداشتنی و مظلوم کریمی را بشکند و او را در قالب نقشی خاکستری محک بزند و برای خلق زن اغواگر دست به ترفندهایی برای عبور از ممیزی کرده است.
میوه ممنوعه
یکی از پرمخاطبترین مجموعههای مناسبتی تلویزیون، «میوه ممنوعه» به کارگردانی حسن فتحی بود که در رمضان ۱۳۸۶ از شبکه دوم سیما پخش شد. داستان این سریال که بهگفته فتحی از تلفیق داستانهای «شیخ صنعان» و «شاه لیر» شکل گرفته، درباره پیرمردی متمول بهنام حاج یونس فتوحی (با بازی علی نصیریان) است که در میان مردم به اعتقادات مذهبیاش شهره است؛ انسانی عابد و نیکوکار که گویی هیچ خطایی در او راه ندارد. اما پیشامدهایی باعث میشود تا حاج یونس، بهرغم داشتن همسر، دل به دختری جوان بهنام هستی (با بازی هانیه توسلی) ببندد و دل و دین خود را به او ببازد.
هستی نماد دنیا بود و با اغواگری توانست پیرمرد زاهد را از راه بدر کند. هانیه توسلی به تعادل مناسبی از خشم و کینه در کنار اغواگری میرسد و همین موضوع سقوط کاراکتر نصیریان در ورطه هوس را بهخوبی توجیه میکند. توسلی بهخوبی میتواند در مقابل علی نصیریان گلیمش را از آب بیرون بکشد و مغلوب بازی و حضور نصیریان نشود.
.jabeh_embed_frame{position:relative; overflow: hidden; padding-top: 56.25%;} .jabeh_embed_frame iframe {position:absolute;top:0;left:0;width:100%; height:100%;border:none;}شوکران
شوکران بر اساس فیلمنامهای از مینو فرشچی داستان زندگی مردی است که به دلایل فرامتنی یکییکی پلههای موفقیت را طی میکند و پس از تصادف دوست و شریکش در کارخانه اکنون جای او را گرفته است و در دیدارهایش از دوستش در بیمارستان با سرپرستاری آشنا میشود و به او دل میبندد. شوکران یکی از اجتماعیترین ملودرامهای سینمای ایران است که کنار روایت استادانه داستانش، تصویری اسنادی از طبقه متوسط ایرانی ارائه میدهد.
حضور هدیه تهرانی و فریبرز عربنیا در بهترین دوران حرفهایشان در مقابل دوربین و تأثیر چشمگیر نعمت حقیقی در پشت دوربین، کنار یک افخمی باهوش و خلاق به ساخت فیلمی منجر شده که جزو بهترین فیلمهای سینمای پس از انقلاب است. سیما ریاحی در یک سوم پایانی فیلم به یک زن اغواگر واقعی تبدیل شده و وجه نابودگریاش را به رخ میکشد که در نهایت به مرگ خودش هم منتهی میشود. سرمای ذاتی تهرانی در اینجا کاملاً به مدد نقش آمده و به آن عمق ویژهای بخشیده است.
.jabeh_embed_frame{position:relative; overflow: hidden; padding-top: 56.25%;} .jabeh_embed_frame iframe {position:absolute;top:0;left:0;width:100%; height:100%;border:none;}نفرین
«نفرین» را مهجورترین فیلم کارنامه سینمایی تقوایی میدانند که در اکران عمومی محدودش در سینما کاپری با استقبال چندانی مواجه نشد، اما فیلم هنوز ارزشهای مستقل خود را حفظ کرده است. فیلم نفرین اقتباسی از داستان باتلاق، نوشته «میکا والتاری» است. قصه از جایی شروع میشود که پیرمردی یک کارگر نقاش ساختمان را از آبادان به جزیره مینو میبرد تا خانه ارباباش را که پسر شیخ جزیره و عقلباخته و الکلی است، رنگآمیزی کند. ارباب که زندگی پررخوتی دارد قادر به همراهی با همسر جواناش نیست. زن با اینکه معتقد است شوهرش زندگی او را تباه کرد.
روبرت صافاریان نوشت: مردی که برای مرمت خانه استخدام شده است نماد طبقه کارگر است. او زحمتکش است و به قول زن «اگر بماند»، این خرابه را آباد کند. او از نظر جسمانی قوی و سالم است و میتواند موجب زایایی زن شود و لذّت زندگی و جوانی را به او بچشاند. او نماد آبادانی و سازندگی و زایایی است. برخلاف شوهر زن که طبقه در حال زوال اشرافیت زمیندار را نمایندگی میکند. او عقیم است، فاقد توانایی بارور کردن و ارضای زن است. فاسد است: الکل و مواد مخدر مصرف میکند؛ و ذلیل است. زن خود را رئیس خانه میداند و به او اجازهی ورود به اتاقش را نمیدهد. کارگر جز تکیه بر توانایی و زور بازویش و یک جور معصومیتی که سر در نمیآورد چرا همه با او دعوا میکنند، شخصیتی منفعل است. او زیاد نمیفهمد چه کار باید بکند. در واقع زن است که او را به ماندن ترغیب میکند. شخصیت زن در این رابطه فعالتر است، امّا با پیشروی فیلم او هم نشان میدهد که گذشته اش با مرد مفلوکی که شوهرش است، رهایش نمیکند.