ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

خلاصه خبر :

مجله اینترنتی برترین ها



ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما

الن تورینگ: به چیزی که می‌خواستی رسیدی، نه؟ کار، شوهر، زندگی عادی...جون کلارک: هیچ آدم عادی‌ای نمیتونست اینکارو انجام بده.میدونی، امروز صبح سوار قطار بودم و از شهری رد شد که اگر تو نبودی از بین رفته بود؛ از یه مرد بلیت خریدم که اگه تو نبودی احتمالا مرده بود. داشتم کارامو مرور می‌کردم؛ کارم روی بخشی از علم که فقط به خاطر تو به وجود اومده، اگه خودت هم دلت بخواد عادی باشی مطمئن باش من دلم نمی‌خواد؛ دنیا جای بهتری شده چون تو آدم عادی‌ای نبودی- واقعا... واقعا اینطور فکر میکنی؟- فکر می‌کنم که «گاهی همون آدمی که هیچکی فکرشو نمی‌کنه، کاری می‌کنه که هیچکی فکرشم نمیکنه...»
The Imitation Game |2014| Morten Tyldum
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

گوستاوو: با بی پولی همه میتونن کنار بیان چیزی که باید یاد بگیری پولدار بودنه
breaking bad
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

- سام (اما استون): فکر کن الان اجازه داري هر کاري که ميخواي باهام بکني؛ چه
کار ميکني؟
+ مايک (ادوارد نورتون): دست مينداختم چشات رو در مياوردم، بعد ميذاشتمشون
تو جمجمه خودم... تا دنيا رو اونطوري ببينم که تو (تو اين سن و سال) ميبيني!
Birdman - Alejandro González Iñárritu|2014
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

وسپر لیند ( اِوا گرین ): آیا قراره من با شما مشکلی پیدا کنم، آقای باند!؟جیمز باند ( دانیل کریگ ): نخیر، نگران نباشین. شما از اون دست خانومای مورد علاقه ی من نیستین.وسپر لیند: چه طور مگه؟ خیلی باهوشم!؟جیمز باند: نخیر! مجردین!
Casino Royale| کازینو رویال 2006| مارتین کمپبل
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﯾﻪ ﺭﮒ ﺳﺎﺩﯾﺴﻤﯽ ﺩﺍﺭﻩﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺠﻮﺷﻮﻧﻪﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯿﻮ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﺭﯼ
Bitter Moon |1992| Roman Polanski
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

آلن تورینگ:دو نفر در جنگل بودن و به یه خرس برخوردن نفر اول به زانو افتاد تا دعا کنه ؛نفر دوم شروع کرد به بستن بند کفششنفر اول از دومی پرسید:دوست عزیزم چیکار میکنی؟ تو نمیتونی از خرس جلو بزنی و دومی جواب داد کهلازم نیست از خرس جلو بزنم کافیه از تو جلو بزنم.
The Imitation Game |2014| Morten Tyldum
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

مکالمه جوردی و هم اتاقیش لیئو که به خاطر سرطان پاش رو از دست داده شب قبل از عمل جراحی پا جوردی که ممکن عمل به قطع پاش منجر بشه
لیئو: سخته که با صدای فکر کردن هات بشه خوابیدجوردی: وقتی ازت پرسیدم چقدر درد داره سوالم و جواب ندادی. چقدر درد داره؟لیئو: باشه. قطعا درد داره ولی نه اونطوری که فکرش و میکنی. برای درد های جسمانیت بهت مسکن میدن اما چیزی که بیشتر درد داره این نیست که پات و از دست میدی اینکه یادت میاره تو انجا بودی و بعد کم کم درد این خاطره کمتر میشهجوردی: بعد از قطع شدن پام دیگه خودم نخواهم بود.لیئو: البته که خواهی بود. تو همیشه خودتی، حتی ممکنه از قبلت هم بهتر باشیجوردی: چطوری؟لیئو: بذار یه رازی و بهت بگم. بدنت همه وجودت نیست، بلکه روحت هست.. و اونا هیچوقت نمیتونن روحت و ازت جدا کنن.
Red Band Society season1 episode1
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

- برزو: کجا میری حالا ؟!+ مسعود: میرم کوچه مون... لبِ جوب !...- منم باید برم لب جوب !... من که بدون پول جرات ندارم برم خونه+ بیا کوچه ی ما... جوبش گشاده، همه جا میشیم !...
عبدالرضا کاهانی | اسب حیوان نجیبی است
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

تدی دانیلز: از زمانی که تهمت دیوانگی بهت زدن مهم نیست که چیکار میکنیچون هر کاری انجام بدی دیوانگی محسوب میشه.
2010 | Shutter Island 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

کارلیتو (آل پاچینو): متأسفم بچه‌ها! این‌دفعه دیگه تموم بخیه‌های دنیا هم نمی‌تونن ردیفم کنن!
1993 | Carlito"s Way 
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

- هومن: خانم بخشی ! ببخشید، شما الان با ما قهرید ؟+ لادن: شما چی میگین کلا ؟!... شما خیلی مزاحم من میشینا !- چقد با ما بدی خانم بخشی... چیکار کنیم ؟... کتاب "چگونه جذاب باشم؟" بخونم، خوبه؟!... مو بکارم ؟... لباس مارک دار بپوشم ؟... بابا وضع ما بد نیست... خیلی بهتر از این آقای کارشناس مدعوه ... با من دوست میشین ؟!+ شما واقعا آدم کثیفی هستین !- نه دیگه... نباید بگی کثیف... الان باید یه دونه چَک ور میداشتی میزدی، دیششش !... فیسبوکتو خوندم... تازه جدا شدی... مام که چیز بدی نمیگیم... یه "ریلیشن شیپ پارتنرطوری مِلو" بد نیست !
آرایش غلیظ- حمید نعمت الله
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

- تنها کسی که سر راه توئه، خودتی !...
Black Swan | 2010 |  Darren Aronofsky
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

- کيک خامه‌اي؟
+ علاقه‌اي به شيريني‌جات ندارم، ممنون
- بابت کاري که کردم از دستم دلخور هستي؟
+ حقيقتش، داشتم به اون بيچاره‌اي فکر ميکردمش که شما طعمه‌ي سگ‌ها کردينش "دارتانيان". ميخواستم بدونم اگر "دوما" الان اينجا بود چه واکنشي نشون ميداد!
-ببخشيد؟
+ الکساندر دوما "نويسنده‌ي کتاب "سه تفنگدار"!
- بله البته، دکتر.
+ حدس زدم لابد شما طرفدار اين نويسنده هستين که اسم برده‌‌‌تون رو از روي شخصيت اول رمانش انتخاب کردين...حالا اگه الکساندر دوما امروز اونجا بودشميخواستم بدونم چه واکنشي نشون ميداد؟
- شک دارين که اينکارو تائيد ميکرد؟
+ بله، فکر می کنم سخته که بگیم این کار شما رو تایید می کرد.
- فرانسوي‌ دل نازکه ديگه...
+ولی "الکساندر دوما" سياهپوست هست!
Django Unchained (2012) - Quentin Tarantino
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

مخمل: با توام،تو... اسمت چی بود؟نوک سیاه: امسِ این نوک طلا.نوک طلا: اسم اینم نوک سیاه.مخمل:خوب گوشاتونو وا کنین ببینین چی می‌گم. من چون شما رو خیلی دوست دارم اینو بهتون می‌گما! مواظب خودتون باشید! اصلا بهتره برین تو لونه‌تون و بیرون نیاین!نوک طلا: چرا؟مخمل: آخه چیزه، مادربزرگ رفته بیرون، این دور و ورا کسی هست که هرکی اونو ببینه ها! ... از ترس زهره ترک میشه!نوک سیاه و نوک طلا: کی؟!مخمل: اسمش چیزه... یه سر و دوگوش!نوک سیاه و نوک طلا: یه سرو دو گوش؟!!مخمل: فقط هم با جوجه ها کار داره!
خونه مادربزرگه - مرضیه برومند
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)

- منشی: روزنامه رو دیدی ؟... کودک حافظ قرآن رفته توو کُما+ دکتر: خودشو دیدم !- دیدیش ؟!+ توی بیمارستان توو بخش من بستریش کردن... بعدم صبحی بابائه به زور منو برداشت برد بالا سرش- چش شده بود ؟+ هیچی... از بس به این فشار اُوردن... بعدم نمیدونن توو هر کاری اُوردوز هست !- مث اینکه فقط اون بچه اوردوز نکرده !+ آره... یه کم دیشب زیاده روی کردم... الانم سرم داره میترکه... فنجون دیگه ای نداشتیم ؟- تو روزی 8 ساعت داری منو میبینی... انگار نه انگار که روزی روزگاری ارتباطی بوده... حالا یه فنجون تجدید خاطره کرده ؟!+ تو رو خدا بذار آخر وقت حرف بزنیم- ما همه حرفامونو زدیم... بازم میزنیم...
خانه ای روی آب- بهمن فرمان آرا
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (40)


کلمات کلیدی: دیالوگ های به یادماندی فیلم سینما تلویزیون